نیکای گلم عاشق خنده ای و این روزها به هر بهونه ای میخندی انشاالله که همیشه تو زندگیت بخندی و شاد باشی امروز بعد از نهار رفتی زیر میز و برنجهایی که خودت ریخته بودی رو دیدی و با تعجب گفتی اینا رو کی ریخته؟ بابا هم گفت شما دیگه با قیافه حق به جانب گفتی نه من نریختم . من گفتم موش موشک ریخته تو هم با خوشحالی حرفم رو تایید کردی و گفتی موش موشی ریخته شب هم بعد از شام که چه عرض کنم موقع غذا کلا چند باری میری یه دور میزنی و دوباره میای بعد از اینکه چند قاشق غذا خوردی بازم زیر میزو نگاه کردی و ما در حال غذا خوردن بودیم می گی که من نریختما موش موشی ریخته قربون شکلت برم من که خودت دیگه کاملا خوب و بد رو تشخیص میدی.امروز برات یه خاطره از بچه گ...